تفسیر قرآن مجید ،سوره بقره ، آیه ۱۹۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ *
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و در راه خدا، انفاق کنید؛ و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید؛ و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.
تفسیر نمونه
انفاق و رهائی از تنگناها
این آیه تکمیلی است بر آیات جهاد که قبلا تفسیر آن گذشت، زیرا جهاد به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحی و جسمی لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگی، درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازاناند، ولی سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذائی، وسایل درمانی) کاری از او ساخته نیست.
لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور میدهد، و میفرماید: «در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید» (و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه).
مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیاری از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولی چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم میکرد و بعضی فقیر و نیازمند بودند. آن چنان که طبق آیه ۹۲ سوره توبه گریه میکردند و اشک میریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: تولوا و اعینهم تفیض من الدمع
حزنا ان لا یجدوا ما ینفقون، آری در چنین شرایطی نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشتساز بود.
جمله «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه » (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک انفاق، برای جهاد اسلامی وارد شده، ولی مفهوم وسیع و گستردهای دارد که موارد زیاد دیگری را نیز شامل میشود، از جمله اینکه انسان حق ندارد از جادههای خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوی یا غیر آن) بدون پیشبینیهای لازم بگذرد، یا غذائی که به احتمال قوی آلوده به سم است تناول کند، و یا حتی در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بیجهت جان خود را به خطر انداخته و مسؤول است.
ولی اینکه بعضی از ناآگاهان، هر گونه جهاد ابتدائی را القاء نفس در هلاکت پنداشتهاند، و گاه تا آنجا به پیش میروند که قیام سالار شهیدان امام حسین (ع) در کربلا را مصداق آن میشمرند، ناشی از نهایت نادانی و عدم درک آیه است، زیرا القای نفس در هلاکت مربوط به جائی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که امام حسین (ع) و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند.
آیا اگر کسی ببیند جان پیامبر (ص) در خطر است و خود را سپر برای حفظ او کند (همان کاری که علی (ع) در جنگ احد کرد و یا در لیله المبیت آن شبی که در بستر پیامبر (ص) خوابید) چنین کسی القاء نفس در هلاکت کرده و کار خلافی انجام داده؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر (ص) را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاکت جایز نیست.
حق این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعی ابلهی است.
آری اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است راهحلهای بهتر و مناسبتری دارد، در چنین جائی نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است).
در آخر آیه دستور به نیکوکاری داده، میفرماید: و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (و احسنوا ان الله یحب المحسنین).
در اینکه مراد از «احسان» در اینجا چیست؟ چند احتمال در کلمات مفسران دیده میشود: نخست این است که حسن ظن به خدا داشته باشید (و گمان نکنید انفاقهای شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد) و دیگر اینکه منظور، اقتصاد و میانه روی در مساله انفاق است، و دیگر اینکه منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونهای که همراه با گشادهروئی و مهربانی باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتی شخص انفاق شونده است بر کنار باشد.
مانعی ندارد که همه این معانی سهگانه در مفهوم و محتوای آیه جمع باشد.
نکته ها:
– انفاق سبب پیشگیری از هلاکت جامعه ها.
در اینکه میان دو جمله «و انفقوا فی سبیل الله» و «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» ، آیا ارتباطی وجود دارد یا نه، با توجه به اینکه تمام تعبیرات قرآن حساب شده است، حتما میان این دو رابطهای است و به نظر میرسد رابطه این است اگر انفاق در مسیر جهاد و فی سبیل الله نکنید، خود را با دست خویش به هلاکت افکندهاید، بلکه میتوان مساله را از این فراتر برد و گفت:
این آیه گر چه در ذیل آیات جهاد آمده است ولی بیانگر یک حقیقت کلی و اجتماعی است و آن اینکه انفاق به طور کلی سبب نجات جامعهها از مفاسد کشنده است، زیرا هنگامی که مساله انفاق به فراموشی سپرده شود، و ثروتها در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنان اکثریتی محروم و بینوا وجود داشته باشد دیری نخواهد گذشت که انفجار عظیمی در جامعه به وجود میآید، که نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت و از اینجا رابطه مساله انفاق و پیشگیری از هلاکت روشن میشود.
بنابراین انفاق، قبل از آنکه به حال محرومان مفید باشد به نفع ثروتمندان است، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است. امیر مؤمنان علی (ع) در یکی از کلمات قصارش به این حقیقت اشاره. فرموده، میگوید: حصنوا اموالکم بالزکاه: «اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید».
و به تعبیر بعضی از مفسران، خودداری از انفاق فی سبیل الله هم سبب مرگ روح انسانی به خاطر بخل خواهد شد، و هم مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانی، مخصوصا در نظامی همچون نظام اسلام که بر نیکو کاری بنا شده است.
– سوء استفاده از مضمون آیه
همانگونه که اشاره کردیم بعضی از عافیت طلبان برای فرار از جهاد فی سبیل الله به جمله «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» (با دست خویش، خود را به هلاکت نیفکنید) چسبیدهاند و رسوائی را به آنجا رسانیده که قیام امام حسین (ع) را در عاشورا که سبب نجات و بقای اسلام در برابر دشمنانی همچون بنی امیه شد، مصداق این آیه شمردهاند، غافل از اینکه اگر این باب گشوده شود، جهاد به کلی باید تعطیل گردد، اصولا تهلکه با شهادت دو مفهوم متباین دارد، تهلکه به معنی مرگ بیدلیل است در حالی که شهادت قربانی شدن در راه هدف و نایل گشتن به حیات جاویدان است.
باید به این حقیقت توجه داشت که جان انسان، ارزشمندترین سرمایه وجود او نیست، ما حقایقی باارزشتر از جان داریم، ایمان به خدا، آیین اسلام، حفظ قرآن و اهداف مقدس آن، بلکه حفظ حیثیت و آبروی جامعه اسلامی، اینها اهدافی والاتر از جان انسان است که قربان شدن در راه آن هلاکت نیست، و هرگز از آن نهی نشده.
در حدیثی میخوانیم که: گروهی از مسلمانان برای جهاد به قسطنطنیه رفته بودند یکی از مردان شجاع حمله به لشکر روم کرد و داخل در صفوف آنها شد یکی از حاضران گفت: القی بیدیه الی التهلکه: «خود را با دو دست خویش به هلاکت انداخت» اینجا بود که ابو ایوب انصاری برخاست و فریاد زد: ای مردم! چرا این آیه را بد تفسیر و تاویل میکنید؟ این آیه درباره ما طایفه انصار نازل شد، هنگامی که خداوند دینش را عزت داد و یاورانش فزونی گرفتند بعضی از ما به دیگری مخفیانه به گونه ای که پیامبر (ص) نشنود، چنین گفتند که اموال ما از دست رفت، و خداوند اسلام را عزیز و یارانش را زیاد کرد، ما اگر در مدینه بمانیم به اموال از دست رفته خود برسیم بهتر است، آیه فوق بر پیامبر (ص) نازل شد و به ما فرمود: انفاق در راه خدا کنید و خویشتن را به هلاکت نیفکنید و منظور از هلاکت، اقامت در مدینه برای اصلاح اموال و ترک جهاد بود.
– منظور از «احسان» چیست؟
احسان معمولا به معنی نیکو کاری تفسیر میشود، ولی گاه معنی وسیعتری برای آن ذکر شده، و آن هر گونه عمل صالح، بلکه انگیزههای عمل صالح است چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم که در تفسیر احسان فرمود: ان تعبد الله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک: «احسان آن است که خدا را آن چنان پرستش کنی که گوئی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند».
بدیهی است هنگامی که انسان، چنان ایمان به خدا داشته باشد که گوئی او را میبیند و او را در همه حال حاضر و ناظر بداند به سراغ اعمال صالح میرود، و از هر گونه گناه و معصیت خودداری مینماید.
منبع : تفسیر نمونه مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مکارم شیرازى