تفسیر قرآن مجید ،سوره بقره ، آیه ۱۹۵ ( نوشتاری ) مفسر : آیت الله علامه طباطبایى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ *
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و در راه خدا، انفاق کنید؛ و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید؛ و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.
تفسیر المیزان :
و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه… در این آیه دستور میدهد برای اقامه جنگ در راه خدا مال خود را انفاق کنند، و پاسخ از اینکه چرا انفاق را مقید کرد به قید (در راه خدا) همان پاسخی است که اول آیات در تقیید قتال به قید (در راه خدا) گفتیم، و حرف (با) در جمله: (بایدیکم) زیادی است، که تنها خاصیت تاکید را دارد.
و معنا چنین میشود: دست خود به تهلکه نیفکنید و این تعبیر کنایه است از اینکه مسلمان نباید نیرو و استطاعت خود را هدر دهند، چون کلمه دست به معنای مظهر قدرت و قوت است، بعضی هم گفتهاند: حرف با، زائد نیست، بلکه با سببیت است، و مفعول لا تلقوا حذف شده، معنایش (لا تلقوا انفسکم بایدی انفسکم الی التهلکه، یعنی خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید) میباشد و تهلکه به معنای هلاکت است، و هلاکت به معنای آن مسیری است که انسان نمیتواند بفهمد کجا است، و آن مسیری که نداند به کجا منتهی میشود، و کلمه تهلکه بر وزن تفعله بضمه عین است، و در لغت عرب هیچ مصدر دیگری به این وزن وجود ندارد.
آیه شریفه مطلق است، و در نتیجه نهی در آن نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است، که یکی از مصادیق آن بخل ورزیدن و امساک از انفاق مال در هنگام جنگ است، که این بخل ورزیدن باعث بطلان نیرو و از بین رفتن قدرت است که باعث غلبه دشمن بر آنان میشود، همچنانکه اسراف در انفاق و از بین بردن همه اموال باعث فقر و مسکنت و در نتیجه انحطاط حیات و بطلان مروت میشود.
سپس خدای سبحان آیه را با مساله احسان ختم نموده، میفرماید: و احسنوا ان الله یحب المحسنین…، و منظور از احسان خودداری و امتناع ورزیدن از قتال، و یا رأفت و مهربانی کردن با دشمنان دین و امثال این معانی نیست، بلکه منظور از احسان این است که هر عملی که انجام میدهند خوب انجام دهند، اگر قتال میکنند به بهترین وجه قتال کنند، و اگر دست از جنگ برمیدارند، باز به بهترین وجه دست بردارند، و اگر به شدت یورش میبرند و یا سختگیری میکنند، باز به بهترین وجهش باشد و اگر عفو میکنند به بهترین وجهش باشد.
پس کسی توهم نکند که احسان به ظالم آن است که دست از او بردارند تا هر چه میخواهد بکند، بلکه دفع کردن ظالم خود احسانی است بر انسانیت، زیرا حق مشروع انسانیت را از او گرفتهاند، و از دین دفاع کردهاند که خود مصلح امور انسانیت است، همچنانکه خودداری از تجاوز به دیگران در هنگام استیفای حق مشروع، و نیز از احقاق حق به طریقه غیر صحیح خود احسانی دیگر است، و اصولا غرض نهائی از همه مبارزات و جنگها و سایر واجبات دین، محبت خداست، که بر هر متدین به دین، واجب است آن محبت را از ناحیه پروردگارش به وسیله پیروی و متابعت از رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جلب کند، همچنانکه فرمود: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله.
آیات مورد بحث که راجع به قتال است با نهی از اعتدا و تجاوز شروع شده و با امر به احسان و اینکه خدا محسنین را دوست میدارد ختم گردیده، و در این نکته حلاوتی است که بر هیچ کس پوشیده نیست.
بحث روایتی
در کافی از امام صادق (علیهالسلام) روایت آورده که در ذیل آیه: (و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه) فرموده: اگر مردی آنچه دارد همه را در راه خدا انفاق کند کار خوبی انجام نداده، و نمیتوان گفت: مردی موفق است، مگر نشنیده که خدای تعالی میفرماید: (لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه، و احسنوا ان الله یحب المحسنین، خود را به دست خود در هلاکت نیفکنید، و احسان کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد) آنگاه فرمود: یعنی اهل اقتصاد و میانهروی را دوست میدارد.
شیخ صدوق هم از ثابت بن انس روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: اطاعت سلطان واجب است، و هر کس اطاعت سلطان را ترک کند، اطاعت خدا را ترک کرده، و در نهی او داخل شده است که فرمود: و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه
و در الدر المنثور به چند طریق از اسلم ابی عمران روایت کرده که گفت: در قسطنطنیه میجنگیدیم، فرمانده نیروی مصر عقبه بن عامر، و فرمانده نیروی شام فضاله بن عبید بود (روزی) لشکر عظیمی از روم در برابر ما صفآرائی کرد، ما نیز در برابر آنها صفآرائی کردیم، مردی از مسلمانان بر صف روم حمله کرد بطوریکه داخل در صف ایشان شد، مردم صدایشان به گفتن سبحان الله و اینکه چرا این مرد خود را به تهلکه افکند بلند شد، ابو ایوب صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برخاست و فریاد زد هان ای مردم: چرا شما این آیه را تاویل میکنید، و مساله جهاد در راه خدا را از مصادیق آن میشمارید؟ این آیه در باره ما انصار نازل شد، که وقتی خدا دین خود را غلبه و عزت داد، و یاوران آن بسیار شدند، بعضی از ما پنهانی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به بعضی دیگر گفتند: فعلا که خدا دین خود را عزت داد، و یاری کرد ما به سر وقت اموالمان برویم، که بیصاحب مانده است، و چرا نباید این کار را بکنیم و به اصلاح آنچه از اموال که فاسد شده بپردازیم؟ اینجا بود که خدای تعالی در رد گفتار ما این آیه را نازل کرد: و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه پس (بر خلاف آنچه شما پنداشتهاید) تهلکه جهاد در راه خدا نیست، بلکه عبارت است از ترک جهاد و پرداختن به اصلاح اموال.
مؤلف: همین اختلاف روایات در معنای آیه مؤید گفتار ما است که آیه شریفه مطلق است و هر دو طرف افراط و تفریط در انفاق را شامل میشود، بلکه تنها مختص به انفاق نیست، افراط و تفریط در غیر انفاق را هم شامل میگردد.
منبع : ترجمه تفسیر المیزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)