تفسیر سوره نور ، آیه ۲۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَهِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبى وَ الْمَساکِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ *
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.
تفسیر نمونه :
جمعی از مفسران برای دومین آیهی مورد بحث شأن نزولی نقل کردهاند که پیوند آن را با آیات گذشته روشن می سازد و آن اینکه: «این آیه درباره ی گروهی از صحابه نازل شد که بعد از «داستان افک» سوگند یاد کردند که به هیچیک از کسانی که در این ماجرا درگیر بودند و به این تهمت بزرگ دامن زدند کمک مالی نکنند و در هیچ موردی با آنها مواسات ننمایند، آیه ی فوق نازل شد و آنها را از این شدت عمل و خشونت بازداشت و دستور عفو و گذشت داد».
این شان نزول را «قرطبی» در تفسیرش از «ابن عباس» و «ضحاک» و مرحوم «طبرسی» از «ابن عباس» و غیر او، ذیل آیات مورد بحث نقل کردهاند و جنبه ی عمومی دارد.
ولی گروهی از مفسران اهل تسنن اصرار دارند که این آیه در مورد خصوص «ابوبکر» نازل شده که بعد از داستان افک، کمک مالی خود را به «مسطح بن اثاثه» که «پسر خاله» یا «پسر خواهر» او بود و به مساله افک دامن میزد قطع کرده، در حالی که تمام ضمیرهائی که در آیه به کار رفته به صورت جمع است و نشان میدهد که گروهی از مسلمانان بعد از این ماجرا تصمیم به قطع کمکهای خود از این مجرمان گرفته بودند و آیه آنها را از این کار نهی کرد.
ولی به هر حال میدانیم آیات قرآن اختصاص به شأن نزول ندارد، بلکه همهی مؤمنان را تا دامنه قیامت شامل میگردد، یعنی توصیه میکند که مسلمانان در این گونه موارد گرفتار احساسات تند و داغ نشوند و در برابر لغزشها و اشتباهات گنهکاران تصمیمات خشن نگیرند.
با توجه به این شان نزول به تفسیر آیه بازمیگردیم:
قرآن میگوید: «آنها که دارای برتری مالی و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند (یا تصمیم بگیرند) که انفاق خود را نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا قطع میکنند» (و لا یاتل اولوا الفضل منکم والسعه ان یؤتوا اولی القربی و المساکین و المهاجرین فی سبیل الله).
این تعبیر نشان میدهد که جمعی از کسانی که آلوده ی افک شدند از مهاجران در راه خدا بودند که فریب منافقان را خوردند و خداوند به خاطر سابقه ی آنها اجازه نداد که آنان را از جامعه اسلامی طرد کنند و تصمیمهائی که بیش از حد استحقاق باشد دربارهی آنها بگیرند.
ضمنا جملهی «لا یاتل» از مادهی «الیه» (بر وزن عطیه) به معنی سوگند یاد کردن و یا از ماده «الو» (بر وزن دلو) به معنی کوتاهی کردن و ترک نمودن است، بنابراین آیه طبق معنی اول نهی از سوگند در قطع این گونه کمکها میکند . و بنابر معنی دوم نهی از کوتاهی و ترک این عمل مینماید.
سپس برای تشویق و ترغیب مسلمانان به ادامه این گونه کارهای خیر اضافه میکند «باید عفو کنند و گذشت نمایند» (ولیعفوا و لیصفحوا).
«آیا دوست نمیدارید خداوند شما را بیامرزد» (الا تحبون ان یغفر الله لکم). پس همانگونه که شما انتظار عفو الهی را در برابر لغزشها دارید باید در مورد دیگران عفو و بخشش را فراموش نکنید.
«و خداوند غفور و رحیم است» (والله غفور رحیم).
عجب اینکه از یکسو با آن همه آیات کوبنده، «اصحاب افک» را شدیداً محکوم میکند، اما برای اینکه افراد افراطی از حد تجاوز نکنند با سه جمله که هر یک از دیگری گیراتر و جذابتر است احساساتشان را کنترل مینماید:
نخست امر به عفو و گذشت میکند.
سپس میگوید آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ پس شما هم ببخشید.
و سر انجام دو صفت از صفات خدا که «غفور» و «رحیم» است به عنوان تاکید ذکر میکند اشاره به اینکه شما نمیتوانید داغتر از فرمان پروردگار باشید خداوند که صاحب اصلی این حکم است غفور و رحیم است، او دستور میدهد کمکها را قطع نکنید، دیگر شما چه میگوئید؟!
بدون شک همه مسلمانانی که در ماجرای افک درگیر شدند با توطئه قبلی نبود، بعضی از منافقین مسلماننما پایهگذار بودند و گروهی مسلمان فریبخورده ی دنبالهرو، بدون شک همه آنها مقصر و گناهکار بودند، اما میان این دو گروه فرق بسیار بود و نمی بایست با همه یکسان معامله کنند.
به هر حال آیات فوق درس بسیار بزرگی است برای امروز و فردای مسلمانان و همه ی آیندگان که به هنگام آلودگی بعضی از افراد به گناه و لغزشی، نباید در کیفر از حد اعتدال تجاوز کرد، نباید آنها را از جامعه اسلامی طرد نمود، و نباید درهای کمکها را به روی آنها بست تا یکباره در دامن دشمنان سقوط کنند و در صف آنها قرار گیرند.
آیات فوق در حقیقت ترسیمی از تعادل «جاذبه» و «دافعه» اسلامی است: آیات افک و مجازات شدید تهمت زنندگان به نوامیس مردم نیروی عظیم دافعه را تشکیل میدهد و آیه مورد بحث که سخن از عفو و گذشت و غفور و رحیم بودن خدا میگوید بیانگر جاذبه است!.