تفسیر سوره لیل ، آیات ۱ الی ۷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى * وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى * وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى * إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى * فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى *
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند، * و قسم به روز هنگامی که تجلّی کند، * و قسم به آن کس که جنس مذکّر و مؤنّث را آفرید، * که سعی و تلاش شما مختلف است: * امّا آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد، * و جزای نیک (الهی) را تصدیق کند، * ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم*
تفسیر نمونه :
۱- قسم به شب در آن هنگام که جهان را بپوشاند.
شان نزول سوره ی «اللیل»
مفسران برای کل این سوره شان نزولی از ابنعباس نقل کردهاند که ما مطابق آنچه مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» آورده است روایت را میآوریم:
«مردی در میان مسلمانان بود که شاخهی یکی از درختان خرمای او بالای خانه مرد فقیر عیالمندی قرار گرفته بود، صاحب نخل هنگامی که بالای درخت میرفت تا خرماها را بچیند، گاهی چند دانه خرما در خانه مرد فقیر میافتاد، و کودکانش آن را برمیداشتند، آن مرد از نخل فرود میآمد و خرما را از دستشان میگرفت (و آنقدر بخیل و سنگدل بود که) اگر خرما را در دهان یکی از آنها میدید انگشتش را در داخل دهان او میکرد تا خرما را بیرون آورد!.
مرد فقیر به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شکایت آورد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: برو تا به کارت رسیدگی کنم. سپس صاحب نخل را ملاقات کرد و فرمود: این درختی که شاخههایش بالای خانه فلانکس آمده است به من میدهی تا در مقابل آن نخلی در بهشت از آن تو باشد، مرد گفت: من درختان نخل بسیاری دارم، و خرمای هیچکدام به خوبی این درخت نیست (و حاضر به چنین معاملهای نیستم).
کسی از یاران پیامبر صلی اللَّه علیه و آله این سخن را شنید، عرض کرد: ای رسول خدا! اگر من بروم و این درخت را از این مرد خریداری و واگذار کنم، شما همان چیزی را که به او میدادید به من عطا خواهی کرد؟ فرمود: آری.
آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو کرد، صاحب نخل گفت: آیا میدانی که محمد حاضر شد درخت نخلی در بهشت در مقابل این به من بدهد (و من نپذیرفتم) و گفتم من از خرمای این بسیار لذت میبرم و نخل فراوان دارم و هیچکدام خرمایش به این خوبی نیست.
خریدار گفت: آیا میخواهی آن را بفروشی یا نه؟ گفت: نمی فروشم مگر آنکه مبلغی را که گمان نمیکنم کسی بدهد به من بدهی گفت چه مبلغ؟ گفت چهل نخل.
خریدار تعجب کرد و گفت عجب بهای سنگینی برای نخلی که کج شده مطالبه میکنی، چهل نخل!
سپس بعد از کمی سکوت گفت: بسیار خوب، چهل نخل به تو میدهم.
فروشنده (طمعکار) گفت اگر راست میگوئی چند نفر را به عنوان شهود بطلب! اتفاقا گروهی از آنجا میگذشتند آنها را صدا زد، و بر این معامله شاهد گرفت.
سپس خدمت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آمد و عرض کرد ای رسول خدا! نخل به ملک من درآمد و تقدیم (محضر مبارکتان) میکنم.
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت این نخل از آن تو و فرزندان تو است.
اینجا بود که سوره ی واللیل نازل شد (و گفتنیها را دربارهی بخیلان و سخاوتمندان گفت).
در بعضی از روایات آمده که مرد خریدار شخصی بنام «ابوالدحداح» بود.
تفسیر:
تقوا و امدادهای الهی
باز در آغاز این سوره به سه سوگند تفکرانگیز از «مخلوقات» و «خالق عالم» برخورد میکنیم، میفرماید:
«به شب در آن هنگام که جهان را بپوشاند سوگند» (واللیل اذا یغشی).
تعبیر به «یغشی» ممکن است به خاطر آن باشد که تاریکی شب همچون پرده ای بر نیمی از کره زمین میافتد، و آن را زیر پوشش خود قرار میدهد،
و یا به خاطر اینکه چهره ی روز یا چهره ی آفتاب عالمتاب با فرارسیدن آن پوشانده میشود، و به هر حال اشارهای است به اهمیت شب و نقش مؤثر آن در زندگی انسانها، از تعدیل حرارت آفتاب گرفته، تا مساله ی آرامش و سکون همه ی موجودات زنده در پرتو آن، و نیز عبادت شب زنده داران بیدار دل و آگاه.
۲- و قسم به روز هنگامی که تجلی کند.
سپس به سراغ سوگند دیگری میرود و میافزاید: «و قسم به روز هنگامی که آشکار و ظاهر گردد» (و النهار اذا تجلی).
و این از آن لحظهای است که سپیده ی صبح پرده ظلمانی شب را میشکافد و تاریکیها را به عقب میراند و بر تمام پهنه آسمان حاکم میشود، و همه چیز را غرق نور و روشنائی میکند همان نوری که رمز حرکت و حیات و مایهی پرورش تمام موجودات زنده است.
در قرآن مجید زیاد بر مساله ی نظام «نور» و «ظلمت»، و تاثیر آنها در زندگی بشر توجه داده شده، چرا که دو نعمت بزرگ دائمی و دو آیت از آیات مهم پروردگار است.
۳- و قسم به آنکس که جنس مذکر و مؤنث را آفرید.
و بعد به سراغ آخرین قسم رفته، میفرماید: «و سوگند به آنکس که جنس مذکر و مؤنث را آفرید» (و ما خلق الذکر والانثی).
چرا که وجود این دو جنس در عالم «انسان» و «حیوان» و «نبات» و دگرگونیهائی که از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد رخ میدهد، و ویژگیهائی که هر یک از دو جنس به تناسب فعالیتها و برنامههایشان دارند، و اسرار فراوانی که در مفهوم جنسیت نهفته است، همه نشانهها و آیاتی است از جهان بزرگ آفرینش، که از طریق آن میتوان به عظمت آفریننده آن واقف شد.
تعبیر به «ما» (چیزی) در اینجا درباره ی خداوند کنایه از عظمت فوق العاده ذات پاک او و ابهامی است که از این نظر در این قسمت حاکم است، به طوری که او را برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم میسازد.
بعضی نیز گفته اند «ما» در اینجا مصدریه است، و بنابراین معنی جمله چنین میشود. «سوگند به آفرینش مذکر و مؤنث» ولی این احتمال ضعیف به نظر میرسد.
در حقیقت دو سوگند اول و دوم اشاره به آیات آفاقی است و سوگند سوم اشاره به آیات انفسی.
۴- که سعی و تلاش شما مختلف است:
و سرانجام به هدف نهائی این سوگندها میرسد، و میفرماید: «سعی و تلاش و کوشش شما در زندگی گوناگون و مختلف است» (ان سعیکم لشتی).
جهتگیری تلاشها و نتائج آن نیز کاملا مختلف و متفاوت میباشد. اشاره به اینکه شما به هر حال در زندگی آرام نخواهید گرفت، و حتما به سعی و تلاشی دست میزنید، و نیروهای خدا داد که سرمایه های وجودتان است در مسیری خرج میشود، ببینید سعی و تلاش شما در کدام مسیر، به کدام سمت، و دارای کدام نتیجه است؟ نکند تمام سرمایهها و استعدادهای خود را به بهای اندکی
بفروشید، و یا بیهوده به هدر دهید.
«شتی» جمع «شتیت» از مادهی «شت» (بر وزن شط) به معنی پراکنده کردن جمعیت است، و در اینجا اشاره به تفاوت کوششهای مردم از نظر کیفیت و هدفگیری و نتیجهی آنها است.
۵- اما آنکس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد.
سپس مردم را به دو گروه تقسیم کرده، و ویژگیهای هر یک را برمیشمرد، و میفرماید: «اما آنکس که در راه خدا اعطا کند و پرهیزگاری پیشه نماید»… (فاما من اعطی و اتقی).
منظور از «اعطی» همان انفاق در راه خدا و کمک به نیازمندان است.
و تاکید بر «تقوی» به دنبال آن ممکن است اشاره به لزوم نیت پاک و قصد خالص به هنگام انفاق، و تهیه ی اموال از طریق مشروع، و انفاق آن نیز در طریق مشروع، و خالی بودن از هرگونه منت و اذیت و آزار بوده باشد، چرا که مجموعه ی این اوصاف در عنوان تقوی جمع است.
بعضی نیز گفته اند: «اعطی» اشاره به عبادات مالی است، و «اتقی» اشاره به سایر عبادات، و انجام واجبات، و ترک محرمات است، ولی تفسیر اول هم با ظاهر آیه سازگارتر است، و هم با شان نزولی که در بالا آوردیم.
۶- و جزای نیک (الهی) را تصدیق کند.
«و به جزای نیک الهی ایمان داشته باشد»… (و صدق بالحسنی).
تصدیق کردن «حسنی» («حسنی» مؤنث «احسن» به معنی نیکوتر است)
اشاره به ایمان به پاداشهای نیکوی الهی است، همانگونه که در شان نزول آمده بود که «ابوالدحداح» با ایمان به پاداشهای خداوند اموالش را انفاق کرد، در آیه ی ۹۵ نساء نیز میخوانیم: و کلا وعد اللَّه الحسنی: «خداوند هر یک از آنها را وعده پاداش نیک داده است» (حسنی در این آیه نیز به معنی پاداش نیک است).
بعضی نیز گفته اند: منظور «شریعت حسنی» یعنی ایمان به «آئین اسلام» است که بهترین آئینهاست.
و بعضی آن را به کلمه لا اله الا اللَّه یا شهادتین تفسیر کردهاند.
اما با توجه به سیاق آیات و شان نزول، و ذکر حسنی به معنی پاداش نیک در بسیاری از آیات قرآن تفسیر اول مناسبتر به نظر میرسد.
۷- ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم.
«ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم» و به سوی بهشت جاویدان هدایت میکنیم (فسنیسره للیسری).
جمله «فسنیسره للیسری» ممکن است اشاره به توفیق الهی، و آسان کردن امر طاعت بر چنین اشخاص بوده باشد، و یا گشودن راه بهشت به روی آنها و استقبال ملائکه و فرشتگان با تحیت و سلام از آنان، و یا همه اینها!.
مسلم است آنها که راه انفاق و تقوی پیش میگیرند، و به پاداشهای بزرگ الهی مؤمن و دلگرمند، مشکلات برای آنها آسان میشود، و در دنیا و آخرت از آرامش خاصی برخوردارند.
از همه ی اینها گذشته، ممکن است انفاق های مالی در ابتدا بر طبع انسان شاق و مشکل باشد، ولی با تکرار و ادامه راه چنان بر او آسان میشود که از آن لذت میبرد.
چه بسیارند افراد سخاوتمندی که از حضور میهمان بر سر سفره خود شاد و به عکس اگر یک روز میهمانی برای آنها نرسد ناراحتند، و این نیز نوعی آسان کردن مشکلات برای آنها است.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که اصولا ایمان به معاد و پاداشهای عظیم الهی تحمل انواع مشکلات را برای انسان سهل و آسان میکند، نه تنها «مال» که «جان» خود را نیز در طبق اخلاص میگذارد و به عشق شهادت در میدان جهاد شرکت میکند، و از این ایثارگری خود لذت میبرد.
«یسری» از مادهی «یسر» در اصل به معنی زین کردن اسب و لجام نمودن و آماده ساختن آن برای سواری است، و سپس به هر کار سهل و آسانی اطلاق شده است.
منبع : تفسیر نمونه مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مکارم شیرازى