تفسیر سوره شوری ، آیه ۳۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ . *
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا میدارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند، *
تفسیر نمونه :
و آنها (مؤمنان متوکل) که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، و نماز را برپا داشته، و کارهایشان به طریق مشورت در میان آنها صورت میگیرد، و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند.
آیهی بعد به سومین تا ششمین اوصاف آنها اشاره کرده، میفرماید:
«آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، و فرمانهای او را از جان و دل پذیرفتهاند» (و الذین استجابوا لربهم).
«و نماز را برپا داشتهاند» (و اقاموا الصلاه).
«و کار آنها به طریق شوری و مشورت در میان آنها صورت میگیرد» (و امرهم شوری بینهم).
«و از آنچه به آنها روزی دادهایم، در راه خداوند انفاق میکنند» (و مما رزقناهم ینفقون).
در آیهی گذشته سخن از پاکسازی وجودشان از گناهان و غلبه بر خشم و غضب بود، اما در آیهی مورد بحث سخن از بازسازی وجودشان در جنبههای مختلف است که از همه مهمتر اجابت دعوت پروردگار و تسلیم در برابر فرمان او است مطلبی که همه نیکیها و خوبیها و اطاعت اوامر الهی در آن جمع است، آنها با تمام وجود در برابر فرمانش تسلیمند، و در مقابل ارادهی او از خود ارادهای ندارند، و باید چنین باشد چرا که بعد از پاکسازی قلب و جان از آثار گناه که موانع راه حقند تسلیم و اجابت قطعی است.
ولی از آنجا که در میان اوامر الهی مسائل بسیار مهمی وجود دارد که بالخصوص باید انگشت روی آن گذاشت چند موضوع مهم را به دنبال آن یادآور میشود که مهمترین آنها «نماز» است، نمازی که ستون دین، پیوند خلق و خالق، مربی نفوس، معراج مؤمن و نهی کننده از فحشا و منکر است.
بعد از آن مهمترین مسألهی اجتماعی همان اصل «شوری» است که بدون آن همه کارها ناقص است، یک انسان هر قدر از نظر فکری نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مینگرد، و لذا ابعاد دیگر بر او مجهول میماند، اما هنگامی که مسائل در شوری مطرح گردد و عقلها و تجارب و دیدگاههای مختلف به کمک هم بشتابند مسائل کاملا پخته و کم عیب و نقص میگردد، و از لغزش دورتر است.
لذا در حدیث پر معنائی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میخوانیم: انه ما من رجل یشاور احدا الا هدی الی الرشد: «احدی در کارهای خود مشورت نمیکند مگر اینکه به راه راست و مطلوب هدایت میشود».
قابل توجه اینکه: تعبیر در اینجا به صورتی است که آن را یک برنامهی مستمر مؤمنان میشمرد، نه تنها در یک کار زودگذر و موقت، میگوید همهی کارهای آنها در میانشان به صورت شوری است، و جالب اینکه خود پیامبر صلی الله علیه و آله با اینکه عقل کل بود و با مبدء وحی ارتباط داشت در مسائل مختلف اجتماعی و اجرائی، در جنگ و صلح و امور مهم دیگر، به مشورت با یاران مینشست، و حتی گاه نظر آنها را ترجیح میداد با اینکه مشکلاتی از این ناحیه حاصل میشد، تا الگو و اسوهای برای مردم باشد، چرا که برکات مشورت از زیانهای احتمالی آن به مراتب بیشتر است.
دربارهی اهمیت «مشورت» و «شرائط شوری» و «اوصاف کسانی که باید مورد مشورت قرار گیرند» و «وظیفهی مشاور» بحثهای مشروحی در ذیل آیهی ۱۵۹ سورهی آل عمران داشتیم (جلد ۳ صفحهی ۱۴۲ به بعد) که نیازی به تکرار آن نمیبینیم، اما چند موضوع را باید در اینجا اضافه کنیم:
الف: شوری منحصرا در مورد کارهای اجرائی و شناسائی موضوعات است نه دربارهی احکام که تنها باید از مبدء وحی و از کتاب و سنت گرفته شود تعبیر به «امرهم» (کارهایشان) نیز ناظر به همین معنی است چرا که احکام کار مردم نیست کار خدا است.
بنابراین اگر بعضی از مفسران مانند «آلوسی» دامنهی آن را توسعه دادهاند و احکام را در آنجا که نص خاصی در آن وارد نشده مشمول آن شمردهاند بیاساس است به خصوص اینکه ما معتقدیم هیچ امری در اسلام نیست مگر اینکه نص عام یا خاصی در مورد آن صادر شده است، و گرنه الیوم اکملت لکم دینکم (مائده- ۳) صحیح نبود (شرح این معنی را باید در کتب اصول فقه در مورد بطلان اجتهاد به معنی قانونگذاری در اسلام مطالعه کرد).
ب: بعضی از مفسران گفتهاند که شأن نزول جملهی «امرهم شوری بینهم» در مورد انصار است، و این یا به خاطر آن است که آنها حتی قبل از اسلام کارهایشان بر اساس شوری بود، و یا اشاره به آن گروهی از انصار است که قبل از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آوردند، و در «عقبه» با او بیعت کردند، و از حضرتش دعوت به مدینه نمودند (چون این سوره مکی است و آیات فوق نیز ظاهرا در مکه نازل شده).
ولی به هر حال آیه مخصوص شأن نزولش نیست و یک برنامهی عمومی و همگانی را بیان میکند.
این سخن را با حدیثی از امیرمؤمنان علی علیهالسلام پایان میدهیم، آنجا که فرمود: لا ظهیر کالمشاوره و الاستشاره عین الهدایه: «هیچ پشتیبان و تکیه گاهی همچون مشورت نیست و مشورت عین هدایت است».
این نکته نیز قابل توجه است که آخرین توصیفی که در این آیه مطرح شده
تنها انفاق در مسائل مالی را بیان نمیکند بلکه انفاق از تمام آنچه خداوند روزی داده است از مال از علم از عقل و هوش و تجربه از نفوذ اجتماعی و خلاصه از همه چیز.
منبع :تفسیر نمونه مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مکارم شیرازى