تفسیر آیه ۱۰۳ ، سوره توبه
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *
از اموال آنها صدقه ای (زکات) بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی و پرورش دهی، و به آنها (هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است.
تفسیر نمونه :
زکات عامل پاکی فرد و جامعه
در نخستین آیه مورد بحث اشاره به یکی از احکام مهم اسلام یعنی مسئله زکات شده است، و به عنوان یک قانون کلی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور میدهد که «از اموال آنها صدقه یعنی زکات بگیر» (خذ من اموالهم صدقه).
کلمه «من» که برای بیان «تبعیض» است، نشان میدهد که زکات همواره جزئی از مال را تشکیل میدهد، نه همه آن و نه قسمت عمده آن را.
سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقی و روانی و اجتماعی زکات اشاره کرده میفرماید «تو با این کار آنها را پاک میکنی و نمو میدهی» (تطهرهم و تزکیهم بها)
آنها را از رذائل اخلاقی، از دنیاپرستی و بخل و امساک پاک میکنی، و نهال نوعدوستی و سخاوت و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش میدهی.
از این گذشته، مفاسد و آلودگیهائی که در جامعه به خاطر فقر و فاصله ی طبقاتی و محرومیت گروهی از جامعه به وجود میآید با انجام این فریضه الهی برمیچینی، و صحنه ی اجتماع را از این آلودگیها پاک می سازی.
و نیز همبستگی اجتماعی و نمو و پیشرفت اقتصادی در سایه اینگونه برنامه ها تامین میگردد.
بنابراین حکم زکات هم «پاک کننده فرد و اجتماع» است و هم نمودهنده بذرهای فضیلت در افراد، و هم سبب پیشرفت جامعه، و این رساترین تعبیری است که درباره زکات میتوان گفت: از یکسو آلودگیها را میشوید و از سوی دیگر تکامل آفرین است.
این احتمال نیز در معنی آیه داده شده که فاعل «تطهرهم» زکات باشد، و فاعل تزکیهم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنابراین معنی آیه چنین خواهد بود:زکات آنها را پاک میکند، و به وسیله آن تو آنها را پرورش میدهی، ولی اظهر این است که فاعل در هر دو، شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد همانگونه که در آغاز معنی کردیم، هر چند از نظر نتیجه تفاوت چندانی میان این دو تعبیر وجود ندارد.
سپس اضافه میکند «هنگامی که آنها زکات میپردازند برای آنها دعا کن و به آنها درود بفرست» (و صل علیهم).
این نشان میدهد که حتی در برابر انجام وظائف واجب باید از مردم تشکر و تقدیر کرد، و مخصوصا از طریق معنوی و روانی آنها را تشویق نمود، لذا در روایات میخوانیم هنگامی که مردم زکات خود را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میآوردند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با جملهی اللهم صل علیهم به آنها دعا میکرد.
بعد اضافه میکند که «این دعا و درود تو مایه آرامش خاطر آنهاست» (ان صلاتک سکن لهم).
چرا که از پرتو این دعا رحمت الهی بر دل و جان آنها نازل میشود، آنگونه که آنرا احساس کنند، بعلاوه قدردانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا کسانی که در جای او قرار میگیرند و زکات اموال مردم را میپذیرند، یک نوع آرامش روحی و فکری به آنها میبخشد، که اگر ظاهرا چیزی را از دست دادهاند بهتر از آن را بدست آوردهاند.
جالب اینکه تا کنون نشنیده ایم که مأموران وصول مالیات موظف باشند از مردم تشکر کنند، ولی این دستور به عنوان یک حکم مستحب در برنامه های اسلامی روشنگر عمق جنبه های انسانی در این دستورها است.
و در پایان آیه به تناسب بحثی که گذشت میگوید: «خداوند شنوا و دانا است» (و الله سمیع علیم).
هم دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را میشنود، و هم از نیات زکاتدهنده گان آگاه است.
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
– از شأن نزولی که برای آیات گذشته ذکر کردیم به خوبی روشن میشود که این آیه پیوند نزدیکی با آیه قبل و مسئله توبه «ابولبابه» و یارانش دارد، زیرا آنها به شکرانهی قبول توبههایشان اموال خود را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردند و او تنها قسمتی از آن را برگرفت.
اما این شأن نزول هیچگاه منافات با این ندارد که آیه بیان یک حکم کلی و عمومی در مورد زکات اموال بوده باشد، و اینکه بعضی از مفسران تضادی میان این دو پنداشتهاند درست نیست، همانگونه که در سایر آیات قرآن و شأن نزولها کرارا گفته ایم.
تنها سؤالی که در اینجا باقی میماند این است که طبق روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک سوم اموال ابولبابه و یارانش را پذیرفت، در حالی که مقدار زکات در هیچ- مورد یک سوم نیست، در گندم و جو و خرما و مویز گاهی یک دهم و گاهی یک بیستم است، و در طلا و نقره تقریبا ۲/۵ درصد میباشد، و در چهارپایان (گاو و گوسفند و شتر) نیز هرگز به یک سوم نمیرسد.
اما این سؤال را میتوان چنین پاسخ گفت که: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مقداری از اموال آنها را به عنوان زکات و مقدار اضافی را تا ثلث، به عنوان کفاره گناهانشان، پذیرفت.
بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زکات واجب آنها را گرفته و مقداری از آن بیشتر را برای پاکسازی از گناهانشان پذیرفته است که مجموع هر دو، به یک سوم میرسیده است.
– دستور «خذ» (بگیر) دلیل روشنی است که رئیس حکومت اسلامی میتواند زکات را از مردم بگیرد، نه اینکه منتظر بماند که اگر مایل بودند خودشان بپردازند و اگر نبودند نه.
– جمله «صل علیهم» گر چه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است ولی روشن است که یک حکم کلی را بیان میکند (زیرا قانون کلی این است که احکام اسلام میان پیامبر و دیگران تفاوتی ندارد و ویژگیهای پیامبر از نظر احکام باید با دلیل خاص ثابت شود).
بنابراین متصدیان امور بیت المال در هر عصر و زمان میتوانند با جمله (اللهم صل علیهم) به زکاتدهنده گان دعا کنند.
با این حال تعجب در این است که بعضی از متعصبان اهل سنت صلوات را برای آل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مستقلا جائز نمیدانند، یعنی اگر کسی بگوید (اللهم صل علی علی امیرالمؤمنین) یا (صل علی فاطمه الزهراء) ممنوع میشمرند، در حالی که ممنوع بودن اینگونه دعا دلیل میخواهد نه جواز آن، بعلاوه همانگونه
که در بالا گفتیم قرآن صریحا اجازه میدهد که درباره افراد عادی چنین دعائی شود، تا چه رسد برای اهلبیت جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ولی، چه میتوان کرد که تعصبها گاهی جلو فهم آیات قرآن را نیز میگیرد.
منبع : تفسیر نمونه مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مکارم شیرازى